ناجه خبر: “مریم اختر کاویان” از هنرمندان عکاس و طبیعت گرد گیلانی است که در حوزه عکاسی طبیعت آثار بسیار خوبی در کارنامه دارد. این هنرمند جوان که فعالیت عکاسی را از دهه ۹۰ آغاز کرد، در زمینه شعر هم فعالیت داشته و تاکنون دو مجموعه شعر از وی چاپ شده است.
کتاب اول (به فاصله ها چراغ بیاویز) و کتاب دومش (باد نامت را از لبانم ربوده است) که در جشنواره سیلک مقام نخست را کسب کرد. گفتگویی با این هنرمند خلاق انجام داده ایم تا با آثار و فعالیت های ایشان بیشتر آشنا شویم.
وی در ابتدا درباره زمینه های علاقه و آغاز فعالیتش در حوزه عکاسی گفت: قبل از شروع به فعالیت حرفه ای در این زمینه، علاقه و کششی درونی نسبت به عکاسی داشتم و در هر قاب عکسی که معنا و زیباشناسی جریان داشت امید و انگیزه خاصی به من میداد تا عکاسی را تجربه کنم و طبیعت با آن طبع زیبا و بی همتایش همواره برایم پر از پیام و درک زندگی از چشم اندازی دیگر بود. عکاسی سفری به درون و بیرون از خود است، چون بدون سکوت و خاموشی نمی توانی خالق باشی فقط لحظه ای را ثبت میکنی و میگذری.

زمانی که از انسان حرف میزنیم زندگی ابعاد گسترده ای از خود را به ما نشان خواهد داد؛ شامل :عواطف واحساسات ،ترس و رنج، مرگ و فراموشی ، خیال و آرزو که از قدرت تصور می آید بنابراین ارتباط نزدیک و تاثیر گذاری بین جامعه شناسی و عکاسی وجود دارد.
وی ادامه داد: به شخصه مردم شناسی دغدغه ذاتی و درونی ام بوده و این شور و شوق من به عکاسی از آنجایی شروع شد که تصمیم گرفتم تنهایی به طبیعت سفر کنم و یک جستجوگری بیرونی و یک ارتباط عمیق تری با آن برقرار کنم.از نظرم یک عکاس جستجو گر و خستگی ناپذیر است هر لحظه می آفریند چه در درون خود و چه بیرون از خود دست به کشف جدیدی میزند که تکراری و روزمره نیست.
عملگرا و ریسک پذیر بودن در هنر پر از هیجان و شگفتی است هرچند ممکن است گاهی نا امید شوی اما دوباره دوربین تو را برای سفری نو دعوت میکند.
با توجه به اینکه خالق بودن وجستجو گری همواره کشش و جذابیت خودش را دارد هنر تو را به سکوت و تماشایی عمیق تر نیز دعوت میکند گاهی باید برای ثبت یک لحظه ساعت ها سکوت کرد و از درون به زوایای یک قاب عکس نگریست و از جنس آن لحظه شد و اثری ماندگار ثبت کرد.


این هنرمند خاطرنشان کرد: یکی از جذابیت های خاص عکاسی تکراری نبودن آن است. شما ممکن است بارها و بارها به یک مکان نگاه کنید اما هربار قاب های متفاوتی را خواهید دید حتی طلوع و غروب خورشید هر روز پی در پی اتفاق می افتد، چون چرخه مرگ و زندگی و هر بار تماشای این قاب ثبت متفاوتی را رقم میزند، در عکاسی هیچ لحظه ای یکسان نیست و هر چند بار فشار دادن دکمه شاتر یک تولد دوباره است.
مریم اخترکاویان درباره نمایشگاهی که سال گذشته برگزار کرد گفت: نمایشگاه زندگی آبرنگی که زمستان ۱۴۰۳ در گالری کلهر رشت برپا شد اولین نمایشگاه انفرادی من بود. پیش از آن یک نمایشگاه گروهی در گالری آرمان رشت داشتم و در چند دوره رقابت عکاسی فیاپ آثارم مورد پذیرش قرار گرفته است.
هر مخاطبی که به دیدن نمایشگاه می آید خود دستاوردی دارد ،تعبیری از زیباشناسی در وجودش نقش بسته است و حال هنرمند مجالی میابد در قاب عکس ها از تجربه های خود حرفی تازه به میان بیاورد و زمان را متوقف کند در جهان امروز که همیشه به سرعت پیش میرود هنر وظیفه دشواری برعهده دارد تا زمان را برای کمی تعلیق وتامل از ادامه باز دارد یک عکاس زمانی که دست به آفرینش و خلق کردن می زند، از واکنش مخاطب خود مطلع نیست تا زمانی که با آن مواجه شود. آنچه برایم عمیقا زیبا بود در کنار قاب هایی که اشک ریختم، ترسیدم، رها شدم، مخاطب نیزچنین دریافتی را داشت و ما هردو از نو عکس ها را میساختیم.
چشم من و مخاطب دیگر یک چیز واحد بود، می توانستیم به عکس ها معنایی تازه ببخشیم بخشی را کمرنگ و بخشی را پر کنتراست دریافت کنیم. اگر هنر در هر ابعادی که باشد چراغ امیدی را در دل آدمی که خالی از اندوه و رنج نیست روشن نگه دارد میتواند آغازگر سفری بی سرانجام باشد چون پرنده ای در زندگی آبرنگی که مقصدی را نمی جوید.بعد از زندگی آبرنگی با اشتیاقی عمیق تر عکاسی خواهم کرد برای انسان هایی که چون من خاصیت سفر را باور دارند.
سفر از میانه رنگ ها و بافت ها سفر به آن سوی صداها به آنجا که خورشید بر ما خواهد تابید و صبح طلوع خواهد کرد.


وی افزود: نمی توان گفت عکاسی یک نقطه شروع و پایان دارد، هرجایی که انسان می تواند با بخشی از وجودش چه تاریک چه روشن چه ناشناخته، مواجه شود زندگی شروع می شود. علاقه من به هنر و عکاسی ذاتی و درونی است و دوست دارم ارتباطم با مخاطب باقی بماند چرا که احساس می کنم در این حلقه ارتباط است که آدمی رشد می کند و آن امیدواری که برای بقا و دوام نیاز دارد در ما شکل خواهد گرفت .
طبیعت گردی به من جرات و استقلال روبه رو شدن با واقعیت را می دهد و تجربه آن بخش از خودم که در جا به جا شدن تنها میسر است.سفر با خودش همه چیز دارد تنهایی ،ترس ،صبر ،شادی ،طراوت و یاد میگیری خستگی ناپذیر باشی.
ارتباط با دل و روح مردم هر شهر وروستا و آشنایی با بافت فرهنگی آنها همواره برایم الهام بخش بوده است به نظر من زیستن در لنز دوربین یک زندگی متفاوت است.
چالش های عکاسی در طبیعت متنوع است ممکن است برای ثبت یک طلوع یا غروب ساعت ها ارتفاعی را طی کنی و ساعت ها انتظار بکشی.
تغییرات آب و هوایی، امکانات محدود، هزینه رفت و آمد و جلب اعتماد بومی ها همگی هنر زیستن در لنز است .
وی ادامه داد: من دانش و درکم را در عکاسی مدیون استاد بزرگوارم ایرج جعفرزاده هستم. درک نور در عکاسی همواره اساسی است چرا که عکاسی نقاشی با نور است .استادم بی دریغ دانش سالها عکاسی با دوربین آنالوگ را در اختیار من قرار داد و با صبر و آگاهی به من یاد داد تکنیک و شخصیت یک عکاس در کنار هم هنرش را خواهد ساخت همچنین شانس آن را داشتم مدتی عکاسی آنالوگ را به عنوان چالش تجربه کنم که خیلی برایم مفید بود. عکاسی دیجیتال باعث می شود که سریع شات بزنی و بلافاصله تصویر را ببینی، اما در دنیای آنالوگ باید صبورتر باشی، تشخیص دهی و قدرت انتخاب داشته باشی ،تاثیر نور و سایه به روی جسم و محیط را به خوبی بسنجی میشود گفت هیجان انگیز است در آنالوگ همیشه یک شانس برای خلق کردن داری و این موضوع میتواند از تو عکاسی مصمم ،با اراده و دقیق بسازد.
ما نیاز به تکنیک و دانش داریم، اما چیزی که مهم تر است اجازه دهیم دریافت هایی که داریم شکل و رنگ خودش را پیدا کند. این خیلی مهم است که اجازه دهیم هنر در ما جاری شود و دست به عمل و خلاقیت بزنیم.
هر جا که بتوانی با دوربین، قلم، موسیقی هر هنری بودنت را در زیباشناسی به نمایش در بیاوری یک خلاقیت است. همچنین صداقت داشتن با خود، دوربین و احساس و قلمت همواره مورد اهمیت است.
هنر برای استمرار و پایداری به انسانی پویا، صادق و عاشق نیاز دارد.
هنرمند باید نسبت به همه هنرها یک دید بازی داشته باشد، موسیقی خوب بشنود، رمان خوب بخواند، فیلم خوب ببیند.سرانجام خود از نو ساخته خواهد شد چون دانه گیاهی که از نو شکفته میشود.
در جهان معاصر خیلی ها به دنبال کارهای انتزاعی، فرم ها و شکستن قاب هستند که شاید امروزه جذابیت و مخاطب بیشتری دارد. اما به نظر من زیبایی اثرش را می گذارد و راهش را پیدا می کند.عکاسی برای کسی که عاشق کارش باشد یک جور سفر و خودشناسی است. اگر خودشناسی، سفر، عشق و… را از عکاسی جدا کنیم، چیزی نمی ماند. زنجیره چنین تجربه هایی از یک انسان هنرمند مستقل و موفق خواهد ساخت .
این عکاس و طبیعت کرد گیلانی درباره چالش های عکاسی در طبیعت گفت:
متاسفانه خیلی از مکان های وقتی ثبت و معرفی می شوند قدرشان دانسته نمی شود و آسیب می بینند. در هر فرهنگی مردمش سعی در حفظ اصالت خود دارند، من وقتی وارد یک روستایی می شوم سعی میکنم به آداب ورسوم آنها احترام بگذارم به سبک وآداب پوشش ومعاشرت اهالی توجه کنم حتی شده با خرید صنایع دستی و تجربه طعم های جدید و هنرهای دستی دلگرمی کوچکی را ایجاد میکنم ارتباط و گفتگوی صادقانه باعث میشود دوستی های جدیدی شکل بگیرد و هردو بهم اعتماد کنیم .
چند سال پیش در جشنواره ارس که حضور داشتم، هدفم فارغ از شرکت در مسابقه دیدن طبیعت آن منطقه بود از یک جایی به بعد مسابقه را رها کردم و به عکاسی از دید خودم و سفر درونی پرداختم.


این هنرمند گیلانی گفت: گاهی اوقات ما یک سری امکانات داریم، اما دنبال چیزهای بزرگتر هستیم، در حالی که خیلی مواقع خلاقیت در همین محدودیت ها اتفاق می افتد. داشتن بهترین دوربین روز و تجهیزات از کسی عکاس هنرمند نمی سازد هرچند ممکن است به اعتبار مادی عکاسی اضافه کند.
اما زندگی باید در عکاسی جریان داشته باشد. اینگونه نیست که ما فقط از یک منظره یا پرنده عکاسی کنیم. اگه به طلوع، غروب، موسیقی طبیعت گوش ندهیم چه چیزی را می توانیم خلق کنیم؟
شما می توانید پنج دقیقه زمان بگذارید و از یک طلوع عکاسی کنید. اما اگر نمانید و به طور مثال پرواز پرنده یا آن قایقرانی که برای مایحتاج زندگی اش ماهی می گیرد، ارتباط انسان با ساحل را نبینی و تاثیری که طبیعت بر شیوه زندگی میگذارد چه چیزی را می خواهی خلق کنی؟
پس لازم است برای آنکه عکاسی کنیم ببینیم، بشنویم، ارتباط بگیریم، حرف بزنیم؛ طولانی ترین سکوت یه عکاس فشار دادن دکمه شاتر است گویا زمان تولد از راه رسیده و تو عکاس را به دوربین میسپاری همیشه این سوال تکراری وجود دارد چه چیزی را خلق کردی آیا به راستی یک شاهکار هنری است یا یک تجربه ساده است.
اخترکاویان که در عرصه شعر هم کارنامه خوبی دارد، در این باره گفت: شعر از زمان بچگی این شور و شوقم به هنر و نوشتن همیشه جاری بود. ابتدا کلاسیک کار می کردم و پس از آن به شعر سپید گرایش پیدا کردم. پس از حضور در انجمن های ادبی و ارتباطاتی که پیدا کردم شروع به نوشتن کردم. اولین کتابم سال ۹۰ توسط انتشارات ایلیا و کتاب دومم ۴ سال پس از آن تحت عنوان باد نامت را از لبانم ربوده است که در مسابقه ادبی سیلک عنوان اول را کسب کرد. خانم دکتر منیره عسکرنژاد خیلی در چاپ این کتاب حمایتم کردند. همچنین در بعضی از نشریات داخلی و خارجی آثارم چاپ شده است.
در انتها شعری از مریم اخترکاویان:
«خلوت حیات»
امروز چه کنم
با آن دسته از مرغان دریایی
رها شده از چشمهایت با سوسن های سپیدی بر دهان
تاریکی
مردی چه بلند
چه باریک
در خلوت حیات
با زبان خروسی بی قرار
هی
صدا در خودش میریزد
در من میپیچد
باد نامت را از لبانم ربوده است
با آینه ای در دست هی آسمان
در آب میریزم و
فرود نمی آیی..
نشانی سایت شخصی مریم اخترکاویان:
www.akhtar-kavian.ir
گفتگو: اکبر حیدرپور
دیدگاهتان را بنویسید