بازار کتاب؛ گران برای مردم و زیان ده برای ناشر!
✍اکبر حیدرپور
همه ساله در هفته کتاب و کتابخوانی، بحث میزان مطالعه کتاب و آمار مطالعه آن در رسانه ها مطرح می شود.
طبق آمار تکراری که هر سال گفته می شود میزان سرانه کتاب در جامعه بسیار پایین است. در این یادداشت از منظری به علل این اتفاق می پردازیم.
در سالهای اخیر هزینه فرصت مطالعه کتاب بالا رفته است. این اتفاق برای قشر متوسط جامعه ملموس تر است؛ چرا که مجبورند کار کنند و با توجه به افزایش ساعات کاری، دیگر فرصت و حوصله مطالعه نخواهد بود.
در این میان بحث انگیزه مطالعه کتاب مطرح می شود. اگر انگیزه لازم برای خواندن کتاب وجود داشته باشد، بودجه خانواده به سمتی می رود که حداقل خواندن یک کتاب در ماه را در سبد خانواده داشته باشند و این یک عدد کتاب از لحاظ هزینه آنچنان بالا نیست. می توان گفت در سطح کلان قیمت کتاب بالا رفته، اما در سطح خرد مشکل همان انگیزه است.
بحث دیگر فعالان اقتصادی در بازار کتاب هستند.
تولید کنندگان کتاب می گویند که این کار زیان ده است، یعنی هزینه تولید از قیمت کتاب بالاتر است. از طرفی دیگر هم مردم می گویند که کتاب گران است. حال با بازاری مواجه هستیم که یک طرف زیان می دهد و طرف دیگر می گوید قیمت ها بالاست. در این میان دولت هم کمک هایی می کند که مشخص نیست به نفع است یا ضرر.
در شرایط فعلی هزینه های تولید برای ناشر بالا رفته است و چاپ ها به صورت محدود انجام می شود و همین چاپ محدود باعث افزایش هزینه تولید می شود. در واقع یکی از مشکلات اصلی که برای ناشرین وجود دارد هزینه قیمت گذاری است. از نظر وزارت ارشاد باید قیمت کتاب روی آن درج شود که امری مرسوم است. اما کتاب یک کالای مصرفی مانند گوشت و مرغ و تخم مرغ و… نیست که در مدت کوتاهی به فروش رود. فروش یک کتاب ممکن است دو سال به طول بیانجامد و وقتی ناشر مجبور به درج قیمت شود، یعنی جریان درآمدی او برای دو سال آینده مشخص شده است.
این در حالی است که در دنیا زمانی قیمت گذاری صورت می گیرد که کالا برای شبکه فروش برود. شبکه های بزرگ توزیع مانند آمازون اساسا کتاب را براساس مدل و نوع پخش، قیمت گذاری می کنند.
در ایران ناشران نمی دانند کتاب را می توانند در پروسه مشخص به فروش برسانند یا خیر و درج قیمت، آنها را از جریان تورم عقب می اندازد. ناشران برای جبران این مسئله به زدن برچسب روی قیمت کتاب مبادرت می کنند که این کار هم خریدار را دچار بی اعتمادی می کند.
از طرفی یکی از دلایلی که ناشر به سمت کتاب هایی می رود که اساسا فروش دارد نه محتوا این است که او در درجه اول به این فکر می کند که کتاب را چگونه بفروشد نه اینکه اثر فاخری تولید کند!
همچنین دوره وصول اقتصادی برای کتاب خیلی بالاست و برای کسی که در این صنعت کار می کند اصلا توجیه اقتصادی ندارد. یکی از دلایل افزایش عناوین کتاب هایی که صرفا بازار و فروش بالایی دارند همین موضوع است.
امیدواریم تمهیداتی از سوی دولت و تصمیم گیرندگان در این زمینه اندیشیده شود تا هم ناشرین و هم مردم بتوانند شرایط مطلوب تری را سپری کنند.
دیدگاهتان را بنویسید